291 بار
بازدید
چهارشنبه 24 مهر 1392
آمریکا
درست در روزگاری که به دنبال دست آویزی برای خارج شدن از باتلاق خاورمیانه
میگشت، ناگهان دولت روحانی را پیش روی خود دید. دولتی که با دیدی مثبت به
تعامل با آمریکا نگاه میکند.
آمریکا
درست در روزگاری که به دنبال دست آویزی برای خارج شدن از باتلاق خاورمیانه
میگشت، ناگهان دولت روحانی را پیش روی خود دید. دولتی که با دیدی مثبت به
تعامل با آمریکا نگاه میکند.
سایت بی بی سی فارسی (bbcprsian) وابسته به دولت انگلیس، در یادداشتی به تحلیل و بررسی علت تلاش آمریکا برای نزدیک شدن به ایران پرداخته است.
در بخشی از یادداشت بی بی سی آمده است: «دولت اوباما برای برقراری رابطه با ایران مشتاق است و این اشتیاق را نیز پنهان نمیکند. ایالات متحده توانست با کمک ایران و روسیه تا حدودی از مخمصه سوریه خارج شود. آمریکا حال با برقراری رابطه با ایران، به دنبال کاهش هزینههای گزاف نظامی-امنیتی خود در خاورمیانه است.»
بی بی سی در ادامه با تاکید بر اینکه آمریکا در باتلاق خاورمیانه گیرکرده و در عراق و افغانستان شکست خورده می نویسد: «ایرانیها درست میگویند که ایالات متحده در باتلاق خاورمیانه گرفتار آمده است و روز به روز بیشتر در آن فرو میرود. آغاز جنگهای عراق و افعانستان، سرآغاز فرو رفتن ایالات متحده در باتلاق بود. این جنگها طبق برنامهریزی ایالات متحده پیش نرفت. طولانی شدن جنگ افغانستان و عراق، هزینههای گزاف این جنگها و بی نتیجه ماندن آنها و همچنین تغییر نگاه جهانیان نسبت به ایالات متحده به دلیل فجایع انسانی ناشی از این جنگها که تا به امروز نیز ادامه دارد، توانست عرصه را برای شنیده شدن صدای مخالفان نظریه دولتهای ناکارآمد در آمریکا فراهم آورد. مخالفتهایی که به نظر میرسد رفته رفته بر سیاست خارجی ایالات متحده تاثیر گذاشته است.»
با از بین بردن حکومت بشار اسد در سوریه و ادامه سیاستهای تحریمی علیه ایران احتمال ایجاد دولتهای ناکارآمد دیگری نظیر لبنان، یمن و پاکستان وجود دارد. به نظر میرسد که ایالات متحده نمیتواند با حمله نظامی به کشورهای منطقه خاورمیانه به از بین رفتن دولتهای ناکارآمد و دفع خطر تروریسم امیدوار باشد. در این میان، تنها کشوری که میتواند زنجیره تبدیل دولتها به دولتهای ناکارآمد را در خاورمیانه قطع نماید ایران است. با قدرت گرفتن ایران، خطر فروپاشی سوریه و همچنین ناکارآمد شدن دولتهای لبنان، پاکستان و یمن و تبدیل آنها به پناهگاهی برای گروههای تروریستی کاهش مییابد. آمریکا میداند که ایران میتواند خاورمیانه را به سوی ثبات پیش ببرد.»
هدف ایالات متحده خارج شدن از مخمصه خاورمیانه و هدف ایران بازگشت به ثبات اقتصادی و سیاسی و همچنین پیدا کردن جایگاه خود به عنوان یک قدرت منطقهای است. ایران برای رسیدن به این هدف باید ابتدا بار تحریمها و فشار دول غربی و منطقهای را از دوش خود بردارد و ایالات متحده نیز برای رسیدن به هدفش باید با ایران به تعامل بپردازد. به همین منظور، دولت روحانی از وضعیت بحرانی ایالات متحده در میان کشورهای ناکارآمد و یا در حال فروریختن در خاورمیانه استفاده میکند و ایالات متحده نیز برای نیل به هدفش مسئله هستهای ایران را در مذاکرات پیش میکشد. روحانی به خوبی به این نکته اشاره میکند که در مذاکرات آینده به دنبال بازی برد-برد است. و به خوبی میداند که این امر امکان پذیر است. زیرا هم پشتیبانی خوبی در داخل کشور دارد و هم کارت بازی قوی در مذاکرات آینده. دو امری که با انتخابات گذشته ریاست جمهوری در کشور و جنگ داخلی سوریه به وجود آمدهاند.»
بی بی سی در پایان برقراری رابطه بین ایران و آمریکا را،نهایتا "یک پیروزی برای دولت اوباما" برشمرده می نویسد: «وجود ایرانی کم و بیش با ثبات (با ثباتتر از آنچه در حال حاضر و در زیر فشار تحریمها است) در خاورمیانه، که رابطه مناسبی با ایالات متحده دارد، برای آمریکا بسیار پر منفعتتر از ایرانی ضعیف و مخالف ایالات متحده است. ثبات بیشتر ایران در منطقه میتواند از ناکارآمد شدن دولتهای دیگر خاورمیانه جلوگیری کند و همچنین آمریکا را در نبرد با گروههای تروریستی خاورمیانه یاری دهد. به نوعی میتوان گفت که برقراری رابطه با ایران، یک پیروزی برای دولت اوباما به حساب میآید.»
بررسی شرایط جدید در روابط ایران و آمریکا و خوشبینیهای اخیر، مستلزم درک صحیح از نیات طرفین است. از سوی دیگر، آنچه شاهد آن هستیم اعلام عزم طرفین برای مذاکره و نه برقراری رابطه است. چنانچه آشکار است، برقراری رابطه نیز به معنای حلوفصل اختلافات دیرینه و بدل شدن منافع متعارض به منافع مشترک نخواهد بود؛ چه اینکه دیدیم، تعارض ایران و آمریکا هم در سطح منافع ملی کلان و هم در سطح هویت قابل تعریف است. لذا برای بررسی نقش آینده منطقهای ایران در پرتو روابط با آمریکا، باید درکی صحیح از ابراز تمایل آمریکا در باب پذیرش ایران دارای فناوری صلحآمیز هستهای داشت؛ چه اینکه مسئلهی هستهای علیرغم اینکه امروزه به عنوان موضوع اختلافی میان ایران و آمریکا درآمده است، صرفاً یکی از موانع افتراق دو کشور است.
در واقع حساسیت پرونده هستهای ایران، نتیجه تعارض منافع آمریکا با ایران در خاورمیانه بوده است، نه اینکه اختلافات منطقهای ایران و آمریکا مولد موضوع هستهای باشد. به زبان دیگر، تعارضات دو کشور پیش از طرح موضوع هستهای نیز وجود داشتهاند و با استدلالات بعدی نیز این ادعا مطرح میشود که حتی در صورت حل مسئله هستهای، باز هم اشکالی دیگر از اختلافات همچنان سایه خود را بر روابط دو کشور حفظ خواهند کرد.
- Baran
- 0 نظر