زن و مردی پا به سن گذاشته، در تصویری عظیم جا خوش کرده‌اند. مرد آرام و خونسرد به نظر می‌رسد و زن سرش را بر پیکر او گذاشته و لبخند می‌زند.

این تصویری بود که تا همین یکی دو روز پیش می‌شد آن را در بزرگراه کردستان، خروجی همت مشاهده کرد. تصویری که برای اولین‌بار در طول چند دهه گذشته می‌شد آن را در انظار عمومی به تماشا نشست. تصویری کاملا ناب، عاشقانه و سرشار از احساس عمیق انسانی.

گاهی وقت‌ها و در کمال تاسف باید افعال را تغییر داد و شکل و شمایل آنها را به زمان گذشته برد. است، تبدیل به بود می‌شود و می‌توان، به می‌شد! و در این میان چه انگیزه‌ها، وقت‌ها و انرژی‌ها که تلف نمی‌شوند و فرصت‌های به دست آمده‌ای که از کف نمی‌روند. نصب این بیلبورد در شهر می‌توانست آغازی برای ایجاد و انتشار تصاویری از زندگی طبیعی در شهر باشد. انگار باوری به طبیعت و واقعیت زندگی نداریم و همه چیز حتما و حتما باید رنگ و بوی تصنعی بودن داشته باشد. انگار این مائیم که تصمیم می‌گیریم مردم و واقعیات زندگی آنها چه باید باشد و از چه دریچه‌هایی باید عبور کند. جالب‌تر آن که با پائین کشیده شدن این تصویر، درست چند قدم جلوتر بیلبوردی عجیب خودنمایی می کند. تصویری عظیم و سراسر سیاه که بر روی آن تنها دو واژه دیده می‌شود. دو واژه‌ای که کاملا می‌تواند کلید نشانه‌شناسانه این اتفاق و رویدادهای مشابه در سراسر شهر باشد. "ویژه آقایان" دو کلمه‌ای است که در ابعاد بزرگ بر روی این بیلبورد مشکی تازه خود را به رخ می‌کشد.

ظاهرا دیگر حرفی باقی نمی‌ماند. بیلبوردی که در آن پیرمرد و پیرزنی سرشار از آرامش و سکوت در پیش زمینه تصویری از سبزی و طراوت در کنار یکدیگر نشسته‌اند پائین کشیده می‌شود ( لطفا نگوئید تاریخ نصب آن به پایان رسیده بود که بارها و بارها در همین شهر شاهد مراسمی بوده‌ایم که ماه‌ها و ماه‌ها از برگزاری آنها گذشته بود و بیلبوردهای این مراسم هنوز بر در و دیوار شهر به جای مانده بود!) و درست چند متر آن طرف‌تر بیلبوردی سیاه با دو واژه "ویژه آقایان" بالا می‌رود!

جالب است که به جای بیلبورد قبلی، این روزها کاریکاتوری بی‌ریخت و ناشیانه در نهی کمک به متکدیان نصب شده است. شاید این را نیز بتوان از دریچه نشانه‌شناسی بررسی کرد و آن را به انتظار و نیاز سالیان ما به دیدن و لمس عشق ورزیدن و آرامش‌طلبی و حتی تکدی‌گری برای آن ارتباط داد! بی‌شک ما را به گدایی عادت داده‌اند که از دیدن تصویری ساده از یک پیرزن و پیرمرد در کنار یکدیگر ذوق‌زده می‌شویم و ادامه چنین رویکردی را تکدی می‌کنیم!